رگم رو میزنم


...من عاشق او بودم و او عاشق او

 رگ

دوست دارم يه اتاق باشه گرمه گرم ! روشنه روشن ! تو باشي ومن باشم .

كف اتاق سنگ باشه ، سنگ سفيد ! تو منو بغل كني كه نترسم ، كه سردم نشه ، كه نلرزم . 
اينجوري كه تو تكيه دادي به ديوار ،منم اومدم نشستم جلوت ، بهت تكيه دادم . 
منو محكم گرفتي . دوتا دستتم دورم حلقه كردي . 
بهت ميگم چشماتو ميبندي ؟ ميگي : آره .بعد چشماتو مي بندي . 
بهت ميگم برام تو گوشم قصه ميگي ؟ ميگي : آره . 
بعدش شروع ميكني آروم آروم تو گوشم قصه گفتن . 
يه عالمه قصه ي طولاني و بلند كه هيچ وقت تموم نميشه . 
مي دوني ميخوام رگ بزنم ، رگ خودمو ، رگ مچ دست چپمو . 
يه حركت سريع ، يه زخم عميق... بلدي كه ؟؟!!؟؟!! ولي تو نمي دوني كه ميخوام رگمو بزنم . 
توچشماتو بستي . نمي دوني كه من تيغ رواز جيبم درمي آرم.
نمي بيني كه چه سريع مي زنم ! نمي بيني كه خون فواره مي زنه روي سنگاي سفيد .
نمي بيني كه دستم مي سوزه . لبم رو گاز ميگيرم كه نگم آخ... كه تو چشماتو باز نكني و منو نبيني . 
توداري قصه ميگي دستمو ميذارم رو زانوهام ، خون مياد !
از رو دستم ميريزه روي زانوم ، ازروي زانوم ميريزه روي سنگا !!!! چه قدر مسير حركتشون قشنگه . 
حيف كه چشات بستس و نمي بيني... تو بغلم كردي و ميبيني كه سرد شدم . 
محكم تو بغلم ميكني كه گرم بشم مي بيني كه نامنظم نفس مي كشم ، 
تو دلت مي گي "آخه دوباره نفسش گرفته " مي بيني هرچه قدر محكم تر بغلم ميكني سردتر ميشم مي بيني كه ديگه نفس نمي كشم ، 
چشماتو باز ميكني ومي بيني من مردم مي دوني؟! من مي ترسيدم خودمو بكشم ، از سرد شدن ، ازتنهايي مردن ،از خون ديدن .
وقتي بغلم كردي ديگه نترسيدم . مردن خوب بود ! آرومم ، گريه نكن ديگه ... من كه ديگه نيستم چشماتو بوس كنم ، بگم خوشگل شديا!!!! 
بعدشم توهم وسط گريه هات بخندي گريه نكن ديگه ، دلم ميشكنه ها !!!! 
دله روح ، نازكه ، نشكنش ، باشه ؟؟؟ گریه

رگ



نظرات شما عزیزان:

فاطمه
ساعت23:58---5 آبان 1392
این یه توهمه....هیچوقت نمیشه آدم تو بغل عشقش بمیره...این فقط یه آرزوی بزرگه....همین.
پاسخ: آره موافقم باهات


tina
ساعت20:37---24 مهر 1392
khahesh doaa kardan vazife har ensaniye.ghabeli nadasht
mer300000000000000000000 <3


tina
ساعت20:08---24 مهر 1392
az nazarat baghiye fahmidam.darbare tabadool link ham movafegham
ok مرسی ^_^


tina
ساعت0:26---24 مهر 1392
bazam salam kheyli dastane talkhi bood vaghti fahmidam marboot be khodete kheyli kheyli narahat shodam on kasi ham k in karo bat karde liyaghat nadashte ishala to ayande khoshbakht beshi
:-) salaaam az koja fahmidi?
مرسی,بابت دعا


naeeme
ساعت17:29---20 مهر 1392
گاهی باید بیرحم بود...
نه با دوست, نه با دشمن, که با خودت!!!
و چه بزرگت میکند آن سیلی که خودت میخوابانی بر صورتت...


naeeme
ساعت17:28---20 مهر 1392
داداشی جون لینک شدی!!!!عاشقی که قلبت پر از درده؟؟؟؟؟؟راستشوبگو روی من به عنوان یه اجی حساب کن.....
پاسخ:مرسی از لینکت اجی هیچی ولش کن :-(


لعیا
ساعت16:43---20 مهر 1392
سلام داداشی جالب بود میتونی منو لینک کن خوشحال میشم

رقیه
ساعت14:14---20 مهر 1392
من لینکتون کردم خیلی وقته پس چرانمیلینکیم

عشق2طرفه
ساعت11:16---20 مهر 1392
سلام حسین جان یه زحمت بکش منو با نام عشق2طرفه لینک کن
ممنون داداش


naeeme
ساعت20:36---19 مهر 1392
سلام وب توهم قشنگه و داستانای جذابی داری!!!!مسی که بم سرزدی اگه دوس داشتی تبادل لینک کنیم بم خبربده
پاسخ:مرسی پشم الان لینک میشی


نازنين
ساعت13:17---19 مهر 1392
واي خداااااااااااااا



قشنگ بود ولي خيلي تلخ بووووووود



شايد يكي ناراحتي قلبي داشته باشه اينو بخونه ميميره خب
پاسخ:این واسه خودم بود چون قلبم پُر از دردِ :-(


عشق2طرفه
ساعت7:52---19 مهر 1392
عشق کتایی است پر ماجرا

هیچگاه ان را بخاطر یک ورقش دور نینداز

.

.

سلام حسین جان خوبی؟

نوشته ت جالب بود داداش
پاسخ:مرسی عزیزم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





|- Hossein Nori Nasab -|

طراح سجاد تولز